روزی پادشاهی سنگی بزرگ را بر سر راه و سط جاده گذاشت تا عکس العمل عابران را مشاهده کند و خود نیز در گوشه ای مخفی شد.
تاجران و ثروتمندان بی توجه از کنار سنگ می گذشتند و مردم عادی نیز غر می زدند و می گفتند:که این چه شهری است .این چه پادشاهی است و...
اما هیچ کس سنگ را از سر راه بر نمیداشت تا اینکه هنگام غروب یک کشاورز که مقداری سبزی ومیوه برپشت خود داشت به سنگ رسید،سبزی ها ها را بر زمین گذارد و با هر زحمتی که بود سنگ را جابه جا کرد واز سر راه برداشت.دید کیسه ای پر از زر در زیر سنگ است ونامه ای نیز همراه کیسه بود که پادشاه روی آن نوشته بود:
(هر مصیبت ومشکل می تواند مقدمه ی شروع خوشبختی باشد وزندگی هر لحظه می تواند تغییر کند)
و خداوند نیز در قرآن می فرماید:((ان مع العسر یسرا))
یعنی: همانا همراه هر سختی آسانی است
و خداوند نیز در قرآن می فرماید:((ان مع العسر یسرا))
یعنی: همانا همراه هر سختی آسانی است